كيهان
«4جنگ و يک انتخابات» يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد:
خاورميانه به مفهوم واقعي در سده اي که گذشت، منطقه آشوب و بي ثباتي و جنگ بوده است. در آغاز قرن ميلادي جديد، اين بي ثباتي و جنگ شدت يافت. از سال 2001 تا 2008 در کمتر از 7 سال، 4 جنگ مهم در همين منطقه رخ داد. سالهاي 2001 و 2003، قشون کشي اشغالگران آمريکايي به افغانستان و عراق، و سالهاي 2006 و 2008 جنگ افروزي رژيم اشغالگر صهيونيستي عليه حزب الله لبنان و دولت مردمي حماس در غزه. 4 جنگ در 7 سال براي يک منطقه اتفاق کوچکي نيست و نشان مي دهد خاورميانه آبستن حوادث بزرگ و دوران سازي است که مستکبران و طواغيت اصلي دنيا را به تلاطم درآورده تا با دستکاري و اختلال در روند حوادث دوران ساز، مسير آن را منحرف کرده و تغيير جهت دهند. يک طرف، جبهه بزرگ اسلامگرايي با محوريت ايران است که جنبش دموکراتيک مقاومت اسلامي را در جاي جاي منطقه و به کمک ملتها پمپاژ مي کند و در طرف مقابل، ماشين رزم چندجانبه مستکبران است که ميليتاريسم عريان را در کنار سياست اختناق و سرکوب برخي سران مرتجع و جنگ نرم اطلاعاتي-فرهنگي براي متفرق کردن جبهه مقاومت اسلامي و از هم پاشي آن به کار گرفته است.
اعتماد
«خلاء برآورد صحيح اطلاعات» عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد به قلم محمود محمدي است كه در آن ميخوانيد:
تاريخ حکومتها سرشار از عبرت است؛ عبرت از زمامداراني که خلاف منافع خويش تصميم گرفته و عمل کرده اند. آيا زمامداران به طور ارادي خلاف عقل و منافع خود عمل مي کنند؟ شاه زماني خطاب به ملت ايران گفت؛ «من هم صداي انقلاب شما را شنيدم» که ديگر دير شده بود يا صدام حسين تا چند ساعت قبل از سقوط کشورش با رجزخواني اطلاعات غلط به عالم منعکس مي کرد، که اينها همه ريشه در خلاء برآورد صحيح اطلاعات و عدم محاسبه غرامت ناشي از تصميمات غلط و سوءمديريت دارد.مروري بر تاريخ سياسي حکومتها نشان مي دهد کسب قدرت به مراتب آسان تر از حفظ قدرت است و کاربرد قدرت در جهت منافع از هر دو دشوارتر، زيرا کاربرد قدرت مبتني بر خرد، علم و حکمت است. به ويژه در عصر امروز که زمامداري يک امر متکي به علم است؛ علم سياستگذاري، برنامه ريزي، مديريتي و ساز وکارهاي نظارتي مدرن و مترقي.
رسالت
«دستاورد يك سفر نوراني» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد:
مقام معظم رهبري از سهشنبه هفته گذشته به مدت يك هفته با سفر به كردستان موجي از شوق، اميد و نشاط را در خطه دلاورمردان اين منطقه پديد آوردند . مردم غيور شهرهاي سنندج ، بيجار، سقز و ... با ميهماننوازي تاريخي خود از چنين ميهمان عالي قدري، رسم وفاداري و عشق به ولايت به همه ايرانيان آموختند.
مقام معظم رهبري در نطقهاي شورانگيز و تاريخي خود بحث گسست قوميتها و مذاهب را كه دشمن به صورت يك تهديد به آن مينگريست، يك فرصت معرفي فرمودند، فرصتي كه ملت ايران را قادر خواهد كرد با اين تفاوتها مسير پيشرفت و ترقي و تعالي را با سرعت بيشتري طي كنند.
آفتاب يزد
«مچبندها و مچهاي باز شده!» عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد:
با نگاهي به تحركات حاميان احمدينژاد در يك سال گذشته، ميتوان «تغيير فاز اجباري» آنان را مشاهده نمود. آنها ظاهراً تحليل احمدينژاد را قبول داشتند كه «نفت از يكصد دلار پايينتر نميآيد». برهمين اساس، مهمترين برنامه اجرايي - تبليغاتي خود را بر تحقق گسترده اهدافي متمركز كرده بودند كه بخشي از آنها به طور كاملاً اتفاقي در آستانه انتخابات در حال اجراست. حاميان دولت، گويي باور داشتند كه به مدد «نفت يكصد دلاري» خواهند توانست «يارانه نقدي سه ماهه» را طبق برنامه از قبل اعلام شده، به حساب هموطنان بريزند و همزمان با آن، تحركات ديگري نيز صورت دهند كه به گمان آنها، نتيجه آن ميتوانست موجب القاي موفقيت دولت در حل مشكلات مردم باشد، اما اينگونه نشد. پس از آن، تلاش فراكسيون دولتي اصولگرايان بر اين ادعا متمركز شد كه همه صاحبنفوذان كشور از احمدينژاد حمايت ميكنند. پس بهتر است مردم با راي خود، مديريت اجرايي كشور را در اختيار كسي قرار دهند كه با هيچ مانع رسمي و غيررسمي مواجه نيست. اما اين توقع دولتيها نيز محقق نشد و نه تنها برخي از اصلي ترين تشكلها و چهرههاي اصولگرا، حاضر به اعلام حمايت ازنامزدي احمدي نژاد نشدند بلكه در اظهارات تعدادي از حمايت كنندگان نيز نوعي «مصلحت انديشي موقتي» آشكار بود.
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزهاي پنجشنبه روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
ايران اسلامي در اين هفته سوگوار از دست دادن يك مرجع تقليد و فقيه متخلق بود. ارتحال عارف رباني و عالم صمداني حضرت آيت الله بهجت مردم ايران را به سوگ نشاند و دريغ و افسوس را نصيب ملت كرد. آيت الله محمد تقي بهجت دارفاني را وداع گفت و به جوار رحمت حق پيوست . آن بزرگوار كه از برجستگان مراجع تقليد معاصر به شمار مي رفت سرچشمه فيوضات معنوي بسياري بود و به تعبير رهبر انقلاب «دل نوراني و مصفاي آن پارساي پرهيزگار آئينه روشن و صيقل يافته الهي و كلام معطر او راهنماي انديشه و عمل رهجويان بود». اميد آنكه خداوند روح آن فقيه عاليقدر را غريق رحمت بيمنتهاي خويش ساخته و حوزههاي علميه را نيز در سايه عنايات حضرت بقيه الله الاعظم پرثمر و سايهدارتر نمايد.
دنياي اقتصاد
«بعد مغفول طرح تقسيم سهام نفت» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم علي سرزعيم است كه در آن ميخوانيد:
در حال حاضر تقريبا تعداد کانديداهاي اصلي در انتخابات مشخص شده است و اين وظيفه صاحبنظران، روشنفکران و دانشگاهيان است که ديدگاهها و برنامههاي کانديداها را مورد بررسي و نقد قرار دهند.
در اين نوشتار صرفا ملاحظه مهمي که در طرح دکتر نيلي مبني بر توزيع سهام شرکت نفت ميان مردم وجود دارد، اما مغفول مانده، تشريح خواهد شد. يک بعد آشکار و نسبتا ساده اين طرح متناسب کردن ميزان پرداخت به توده مردم از محل درآمد نفت با قيمت نفت است. در طرحهاي ديگر از آنجا که ميزان پرداخت نقدي به مردم در اعداد مشخصي ثابت ميشود، دولت تعهد بلندمدت و در عين حال وسيعي را پذيرا ميشود که معلوم نيست با نوسان قيمت نفت کاملا امکانپذير باشد. اين نکته را نيز توده مردم به روشني ميفهمند، اما در طرح دکتر نيلي چنين مشکلي وجود ندارد؛ چرا که اگر قيمت نفت بالا رود، گويي سود سهام شرکت نفت بالا ميرود و به اين ترتيب دارندگان سهام اين شرکت منتفع خواهند شد. اما اگر قيمت نفت کاهش يابد، دولت بدون اينکه خود را متعهد کرده باشد، سود پرداختي به مردم کاهش خواهد يافت.